[ سکانس اول] من و زهرا توی یک سال و یک ماه و یک روز و یک ساعت در یک شهر و یک بیمارستان مشترک بدنیا اومدیم :))) زهرا میگه «مریم تو اولین کسی هستی که وقتی میگی تولدت مبارک میگم همچنین»😄 خودمون ازین موضوع بی خبر بودیم تا اینکه سال اول راهنمایی وقتی که همدیگه رو برای اولین بار در مدرسه دیدیم و فهمیدیم که کلی از خصوصیات اخلاقیمون شبیه هم هست و میتونیم دوستای خوبی برای هم باشیم.از اون موقع تا الان زهرا شده بهترین و صمیمیترین دوست من، البته یه چندسالی هم از همدیگه دور افتادیم و هرکدوم برای خودمون دوست دیگهای پیدا کردیم ولی دوباره دوستی مون رو از سر گرفتیم و تا الان ادامه میدیم. اینو تا اینجا داشته باشید :)
دیگه هدف داریم چه میشه کرد ! بازدید : 252
جمعه 8 آبان 1399 زمان : 5:37